شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

جلوی اشکاتو نگیر

جلوی اشکاتو نگیر  

بذار بباره غصه هات  

دلم فدای ماتم  

نشسته توی گریه هات 

نذار که غصه بشکنه  

حرمت عشقو تو چشات  

اشک بریز عزیز من  

گریه رفیقه با غمات  

تو ململ اشکای تو  

تصویر چشمای اونه  

اون که غرورش دلتو  

بدجوری آتیش میزنه  

نگو میخوای که بعد از این  

عشقشو از دل برونی 

من میدونم تو تا ابد  

به یادش عاشق میمونی  

حتی اگه دل سنگیشو  

بادونه اشکات نشکونی  

جلوی اشکاتو نگیر  

بذار بباره اون چشات  

اشک بریز عزیز من  

گریه رفیقه باغمات 

آنچه در من نهفته دریاییست

نظرات 9 + ارسال نظر
دریا جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

سلام دوست عزیز

باز هم خداوند توفیقی عنایت فرمود و وبلاگ بار دیگر بروز شد.

منتظر حضور پرمهرتان هستم.

سبز باشید.

سلام دریا جان. خوبی ممنون از اینکه خبر دادی عزیزم .
همیشه شاد باشی

نوشی جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://taMeshki.com

گل من لینکت که هست !!

رسمش چیه :ی

اگه نگاه کنی توی دوستان .. تازه هم به روز کردی و پررنگه !!!

دقت کن !

سلام نوشی جون خوبی . درسته عزیزم اما دو سه بار پیش که اومدم به وبت کاملا لود نشده بود و اصلا اون قسمت باز نشده بود و خوب اشتاه شد دیگه . مرسی عزیز شرمنده
بازم به من سر بزن . همیشه شاااااااااااد باشی

نیما جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:00 ب.ظ http://real-arsenal.blogsky.com

با عشق زمان فراموش میشود و با زمان عشق .

سلام
با اولیش موافقم اما با دومیش نه خاطره ای که تو قلب ادما حک میشه هرگز فراموش شدنی نیست مگر اینکه یه تب زودگذر بوده باشه که اسمشو بگذاریم عشق.
بازم به من سر بزن
همیشه شاد باشی

صادق شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:50 ق.ظ http://tavileyeeshgh.blogfa.com

زندگی قصه ی تلخیست که از اغازش بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم

سلام
چرا اینقدر نا امید عزیز؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زندگی بزرگترین نعمتیه که ما داریم خوب یا بدش رو خودمون می سازیم
بازم به من سر بزن
همیشه شاد باشی

دختر نارنج و ترنج شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:28 ق.ظ http://toranjbanoo.blogsky.com/

سلام عزیزم،
ممنونم از لطفت... مرسی که بهم سر زدی. پاینده باشی عزیزم.

سلام ترنج بانوی عزیز. خوشحالم کردی که اومدی .باز هم به من سر بزن
همیشه شاد باشی

مهراب شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 ق.ظ http://mehrab.blogsky.com

سلام

به من سر بزن

سلام مهراب جان . خیلی خوشحالم که اینو میخونم .
همیشه شاااااااااااااااااااااااد باشی

م شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:46 ب.ظ http://dostanman.xec.ir/

سلام

لطفآ به این آدرس سر بزن

و نظر بده نظر واقعی مرسی

سلام . خیلی دوست دارم سریع برم و وبلاگ جدیدتو ببینم منتها الان چند روز هر کاری میکنم باز نمیشه وارد وبت نمیشه . مطمئن باش به ودی بهت سر میزنم . این مشکلو با بلاگفا هم دارم نمیدونم چرا اینقدر سرویس دهیشون ضعیفه .
سعی می کنم هر چه سریع تر بهت سر بزنم .
همیشه شاد باشی

مهراب دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ

سلام

برای نامه های سوخته است

اینکه پشت تو بایستمو و تو اون مرد افسانه ای باشی که با قدرت تمام جلوی شهاب سنگای آسمانی که میخوان روی سر من ببارن بایسته و نگذاره به من آسیبی برسه

با این مطلب مخالفم چرا که

وقتی دیگر نیازی وجود نداشته باشد،‌ عشق شکوفا می شود. عشق هنگامی می شکفد که نیازها از میان رفته اند. عشق فقط میان پادشاه و ملکه رخ می دهد؛

و من اعتقاد دارم که آفت عشق وصل است

چرا که انسان باید خود عشق باشد

و باز اعتقاد دارم که انسان آنچنان عظیم است که خداوند

هرگز عشق را از روی نیاز به او هدیه نکر د بلکه تنها از روی

ایجاد رابطه ای عشق را آفرید که آن رابطه هم خود عشق است

و اما در آخر من هم فریاد میکنم آی عشق آی عشق

مطالب بالا برداشتی شخصی می باشد و هرگز قصد این را ندارم که به احساسات کسی توهین کنم

چرا که تا عشق زمینی نباشد چگونه میتوان

عشقی دیگر را تجربه کرد

ومن به نمیدانم های خود ایمان دارم

گاهی برای تفریح میرم سراغ طالع بینی ماههای مختلف و چیزی که تو ماه تولد خودم همیشه برام جلب توجه میکنه و دوستش داشتم این خصلت بود . رنان متولد اسفند دوست دارند که معشوقشون مردی قوی
با شانه های پهن باشه که اونا پشت اون مرد سنگر بگیرن و اون مرد یه دستشو به کمرش بزنه و با دست دیگرش جلوی شهاب سنگایی رو بگیره که از آسمون روی سر اون زن قراره بباره این خیلی جالب بود برام و به نظرم بیشتر از اینکه نشون دهنده عجزو نیاز یک زن باشه نشون دهنده اعتماد قلبی اون به محبوبشه اونقدر که مطمئنه اون مرد اونقدر قدرت داره که بتونه از اون حمایت کنه .
چرا فکر میکنی من از انتقادت اینطور برداشت میکنم که قصد توهین به احساسات کسی رو داری ؟
واقعا نکته ی جالبی رو نوشتی شاید از جهتی حق با تو باشه .
راستش منم معتقدم افت عشق وصله . اما خوب ادما تا داغی اتیش دستشون رو نسوزونه عقب نشینی نمیکنن با این موافقی؟
ممنون از این همه توجهت هر نکته ای که به ذهنت رسید حتما برام بنویس خوشحال میشم
همیشه شاد باشی

مهراب دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام

چون خیلی علاقه دارم که روزی کتابهای شما رو ببینم و از آن لذت ببرم

برای شما این رو نوشتم شما استعداد خیلی زیادی دارین

حیف نیست که با مطالعات طالع بینی اون رو هدر بدین

بله شما دقیقآ دارین رابطه ی مرد وزنی رو توصیف میکنید که

خیلی از فلاسفه ی مسلمان که من به اون اعتقاد چندانی ندارم

در این قرن 21 بیان میکنین


و آن فلسفه این است

خداوند آدم را آفرید وچون خداوند در روح خود در او دمید

عشقی در او (آدم)ایجاد شد که آدم را از این دوری ناشکیبا

نمود و خداوند رابطه ی عبادت میان خود و آدم را عشق نامید

که خداوند همان خداست وچون آدم برتر بود خداوند زن را آفرید

زن به آدم (مرد) نیاز داشت و از دوری او در حراس و زن آدم بود

در زمین و رابطه یمرد وزن چون خدا و ادم گشت که مرد در زمین

خدای زن باشد و عشقش را نسار مرد کند


چون بحث گستردهای است و من به آن اعتقادی ندارم

فکر کنم موضوع را متوجه شده باشی

که چرا .......


نه منم این چیزی رو که گفتید اصلا قبول ندارم به هیچ عنوان از زندهای ضعیفی که بدون یه مرد حتی نمیتونن از ژس جمع و جور کردن خوشون بر بیان خوشم نمیاد و خودم رو طوری تربیت کردم که اینجوری نباشم . من معتقدم عشق با وابستگی فرق داره اونم وابستگی که تبدیل به نوعی اظهار عجز و نیاز بشه اما اینو میدونم که چیزی در ذات پنهان هر زنی هست که اونو شیفته ی قدرت و اقتداری میکنه که در مرد محبوبشون وجود داره حالا عده ای خیلی تو این زمینه افراط میکنن و همهی بخشهای زندگیشون رو زیر این قدرت میگذارند ویه جوری ناتوان میشن و عده ای هم میدونن که حد و حدود عشق و وابستگی کجاست نمیخوام بحث فمنیستی راه بندازم و یا خدایی نکرده یه اقا بیاد و اینو بخونه و دلگیر بشه من نظر شخصی خودمو گفتم
اما در مورد کتابای طالع بینی ببین من معتقدم ادم به خوندن همه کتابی نیاز داره حتی اگه یه مشت دروغ باشه فکر ادما باید اونقدر باز باشه که قدرت تشخیص حرف درست و نادرست رو داشته باشن . مثلا من برای اینکه گوشهام قوی بشه - چون دارم اموزش پیانو میبینم - به هر اهنگی که فکرشو بکنید گوش میدم خیلی ها به من میگن اینو واقعا گوش میکنی اما خوب من برای خودم دیلی قانع کننده ای دارم میشه یه ذره یه ذره از چند تا اثر ضعیف چیزی رو یاد گرفت که توی یه اثر قوی نتونی بهش برسی .
تجربه ی هر چیزی خوبه
راستی از این همه لطفت در مورد خودم ممنونم
بازم به من سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد