شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

ما به هم نمیرسیم

همیشه این ترانه رو خیلی دوست داشتم فکر میکنم هیچ کس نباشه که بگه اونو نشنیده اما با وجود اینکه خیلی قشنگ و دلنشین بود من از گوش کردنش یه جورایی بغضم میگرفت برای همین هیچ وقت گوش نمیکردم تا اینکه خودم یه ترانه با این عنوان نوشتم و بعد از مدتها دوباره اون اهنگو گوش کردم . حالا شعر خودمو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد و مثل اون اهنگ به دل همه بشینه  

 

ما به هم نمیرسیم

مثل روزیمو شبیم

مثل پاییزو بهار

مثل ابرو شوره زار

دست تو صبح سپید

دست من مرداب پیر

دل تو پاک و لطیف

دل من تارو پلید

من یه خواب مرده ام

تو یه رویا تا ابد

من به فکر مردنو

تو ولی فصلی جدید

دل من غافل ازین فاصله ها

نور چشم تو رو دید

دل به عشق تو سپرد

توی تاریکی دوید

تا به صبح تو رسید

تو خیالش پیش تو

روزای تازه می دید

عطر خوب نفساتو

به وجودش می کشید

تو هوای با تو بودن

خواب پروازو می دید

دل من غافل از این فاصله ها

تو خودش عشقتو دید

اما تو پاکی قلب خوبِ تو

جای خالیشو ندید

یه پرستو خیلی وقت پیش

دلتو با عشق خرید

واسه روح خسته ی من

آشیون بی کسی رو چید

دل بیچاره ی من هرگز دیگه

رنگ خوشبختی ندید

آنچه در من نهفته دریاییست

ماهو میارم زیر پات

دنیامو به هم می ریزی با چشات 

 

نفسم میگیره ، میمیرم برات  

 

کسی بیشتر از من عاشق تو نیست 

  

  تو بخوای  

      

ماهو می یارم زیر پات 

آنچه در من نهفته دریاییست

هنوز دوستت دارم و منتظرتم

سرتو بالا بگیر  

           تا هنوز دیر نشده 

 خیلی عصبانیم خیلی غمگینم و یه بغض لعنتی داره خفم میکنه . اینو  نوشتم تا گریه نکنم و محکم باشم . سرمو بالا بگیرمو بگم هنوز دوستت دارم و منتظرتم و از این نترسم که بهم بگن اسیر سرابم .   

آنچه در من نهفته دریاییست