« من ، تو و رویا »
بیا تکیه کن به شونم
من برات عاشق میمونم
توی دل تنگی و غربت
واسه تو همدم می مونم
بگو از حرفِ تو قلبت
من اونا رو خوب میدونم
تو ترانه هام واسه تو
شعر آزادی میخونم
بذا دستاتو تو دستم
منم از عشق تو مستم
می خوام از آینه ی چشمات
ببینم که با تو هستم
نگو از طلوع خورشید
دل من فقط تو رو دید
نور چشمای قشنگت
حضور خورشیدو دزدید
بیا تا با دستای هم
پل بشیم تا روی ابرا
بزنیم به قلب رویا
برسیم اون ور ابرا
بکشیم دست نوازش
رو تن خسته ی موجا
ببینیم عکسمونو باز
توی انعکاس دریا
برسیم به شب رویا
یه سبد پر از ستاره
بیاریم از آسمونا
یادگاری واسه فردا
آنچه در من نهفته دریاییست