-
حرفایی که نمیتونم بگم
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1387 23:15
این ترانه رو تقدیم میکنم به اونی که خیلی دلم میخواد این حرفا رو بهش بگم اما نمیتونم . من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد باقیشو بگم می بینی گریه هات کلی حروم شد من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه بدجوری دیوونتم من فکر نکن یه اعترافه همیشه نبودن تو کرده این دلو کلافه اولش گفتم...
-
تولد
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1387 10:30
سلام به همه ی دوستای خوبم . اول میخوام از همه ی دوستایی که لطف میکنند و سر میزنن تشکر کنم و در کنارش یه عذر خواهی نمیدونم چرا قالب وبلاگ اینطور ناقص باز میشه و چند روز که یه کم مشکل پیدا کرده سعی میکنم که هر چه زودتر مشکلش رو بر طرف کنم اما موضوع دوم اینکه امروز روز تولد خودمه . از صبح فقط یه نفر بهم تبریک گفته و...
-
شک نکن
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 13:56
میخوام یه چیزی بگم نگو تکراریه . نگو اینو زیاد شنیدی . اینبار این منم که میخوام اینو بهت بگم .تو رو خدا اون عینک سیاهو از روی چشمای مهربونت بردار به چشمام نگاه کن . مثل همیشه تو آینه ی چشمای من تویی که حک میشی . تو که میدونی من همه حرفامو تو شعرام بهت میگم و همه شعرام از ته قلبمه . حرف دل که دروغ نمیشه . این همه تردید...
-
خبر ندارد
پنجشنبه 15 اسفندماه سال 1387 23:19
ازکجاش بگم از چی بگم .قصه همش همینه.سکوت طولانی من .بیخبری اون . هر چی از چشام میخونه پای مهربونیهام میذاره آنچه در من نهفته دریاییست
-
هوای تو
پنجشنبه 15 اسفندماه سال 1387 23:05
امشب درد نبودنت رو عمیق تر از همیشه در خودم حس کردم . قلبم تیر میکشه و چشمام میسوزه . این بغض لعنتی مثل طناب دور گردنم حلقه شده و میخواد خفم کنه . یه قطره اشک تو چشمام جا گرفته اما بهش اجازه نمیدم که بیفته و منو از این همه دلتنگی خالی کنه . نذاشتم گریه کنم ، نخواستم اشک بریزم . میخوام همینجوری بمونم همینجور دلتنگت ....
-
چرا باید ؟
چهارشنبه 14 اسفندماه سال 1387 18:34
همیشه عکس نازت روبرویم نگاه تو دلیل جستجویم چرا باید تمام حرفها را بدون تو به تصویرت بگویم
-
نازنین
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1387 22:29
سلام به همه دوستای خوبم . تو این پست میخوام متن یه ترانه از آقای نریمان رو بگذارم که خودم بی نهایت دوستش دارم و به نظرم سوگلی البوم ایشونه . تو شدی مهمون من مهمون قلبم از صدات زمزمه ی عشقو شنفتم تو به من قشنگترین لحظه رو دادی من واست قشنگترین قصه رو گفتم نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم تا میتونی مثه آتیش...
-
به تو فکر میکنم
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1387 11:59
این روزا عجیب بهت فکر میکنم . نه که فکر کنی قبلا نبوده . نه تو همیشه شاهزاده تموم ثانیه های زندگی من بودی و هستی . اما این روزا یه جور دیگه ای بهت فکر میکنم . ته دلم حسیه که قابل گفتن نیست تنها راهش اینه که روبروم بشینی وتو چشام زل بزنی و تو آینه ی چشام عکس خودتو ببینی . اونی که اون تو نقش بسته همه ی زندگیه منه ....
-
عکس
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 17:54
این عکسارو تقدیم به دوستانی میکنم که خواسته بودند عکس عاشقانه براشون بگذارم .
-
میمیرم بی تو
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 16:49
این ترانه رو خیلی دوست دارم همیشه گوش دادنش یه حس خوب بهم میده . مخصوصا اون قسمتش : من برات ترانه میگم تا بدونی که باهاتم تو خود دلیل بودنم بی تو شب سحر نمیشه میمیرم بی تو . سردی نگاتو بشکن فاصله سزای ما نیست تو بمون واسه همیشه این جدایی حق ما نیست بودن تو آرزومه حتی واسه ی یه لحظه می میرم بی تو خوندن من یه بهونست یه...
-
شعری از حمید مصدق
شنبه 10 اسفندماه سال 1387 14:06
من به درماندگی صخره و سنگ من به آوارگی ابر ونسیم من به سرگشتگی آهوی دشت من به تنهایی خود می مانم من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی گیسوان تو به یادم می اید من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی شعر چشمان تو را می خوانم چشم تو چشمه شوق چشم تو ژرفترین راز وجود برگ بید است که با زمزمه جاری باد تن به...
-
از تو گذشتم
جمعه 9 اسفندماه سال 1387 15:31
خیلی وقتا خیلی چیزا هست که مجبوریم با همه تعلق خاطری که بهش داریم ازش دل بکنیم و فراموشش بکنیم . این خیلی چیزا میتونه یه لباس باشه . یه تفریح ساده باشه . یه حرف باشه و یا یه عقیده . خوب دل کندن از این چیزا هر چقدر هم سخت باشه باز میشه فراموششون کرد اما .... اما اگر اون چیزی که قراره ازش بگذریم یه نفر باشه چی ؟ اگه اون...
-
عشق تو یعنی همه چیز
جمعه 9 اسفندماه سال 1387 13:39
چقدر دوستت دارمو برات تکرار کردم . چقدر فدای اون چشمای سیاهت شدم . چقدر از هر اخم قشنگت لرزیدمو برای هر لبخند جادوئیت جون دادم . چقدر اون نگاه باشکوهتو از پشت هزار هزار پنجره نگاه کردمو برات از دور مردم . چقدر سخته نتونی عشقتو به یه نفر ثابت کنی . مجبور بشی سکوت کنی و از راه دور تماشاش کنی . چقدر سخته که بدونی اگه اون...
-
مسافر بهارم
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 23:42
مسافر رویاهای سپیدم نمیدونم . نمیدونم کی بشه که تو رو داشته باشم . نمیدونم کی بشه که خواهشهای دل من از این همه خیال بیرون بیاد و تو رو داشته باشم . نمیدونم کی بشه که سردی هوای دلم رو بهاری کنی و کی بشه قدمهای آبی تو رو زمین خشک دلم بگذاری . نمیدونم تا کی باید شبها فقط تو رو تو خواب ببینم و تا شب بعد اون خواب رو هزار...
-
خبر
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 15:49
خبر به دورترین نقطه جهان برسد نخواست او به من خسته ی ، بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد خدا کند که... نفرین نمی کنم نکند به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد آنچه در من نهفته دریاییست
-
مریمها مقدس اند
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 12:25
بی "مرد" بودن در این نامردی ها قابل تحمل تر از با نامرد بودن در این بی "مرد" ی هاست ! از حماقت و سادگی ِ زنانه ی خویش از عموزنکی های بی رگ گونه ی " مرد" ها از این همه ادعای "مرد" انگی بی پشتوانه پر می شوم از حرص ، از بغض ... از نگاه "مرد" ی بر خود دچار تهوع می شوم می...
-
دانلود
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 12:06
سلام به همه دوستان . امیدوارم خوب باشید . من در سومین پستی که گذاشتم نوشتم که یکی از طرفدران پر و پا قرص آقای نریمان هستم و در این وبلاگ علاوه بر نوشتن شعرای خودم اخباری که از آلبوم - کلیپها - کنسرت و.... از آقای نریمان دارم براتون می نویسم اما با یه چیزی همیشه مخالفم . میبینم که تو این وبلاگهایی که خودشونو حامی یه...
-
اون که تو قلب منه
چهارشنبه 7 اسفندماه سال 1387 21:57
تو قلب من چیزی هست که گفتنش و خیلی سخته . حسی که ته ته اون خونه کرده هو گاهی مثل یه بغض خودشو نشون میده . گاهی مثل یه شعر . گاهی مثل یه جمله و گاهی هم در قالب یه قطره اشک میاد و از گوشه چشمام میریزه . اما با افتادن اون قطره اشک اون حس تو دلم از بین نمی ره . نه محاله که بخواد از اونجا تکون بخوره اون چیزی که تو قلب منه...
-
یادداشتهای یک مرد
چهارشنبه 7 اسفندماه سال 1387 15:02
سلام . اومدم با یه مطلب تقریبا طنز که خوندنش خالی از لطف نیست . این مطلب خطاب به تمام آقایونی هستش که در مقابل گلایه های خانما از سنگینی کارای خونه جبهه میگیریند و ادعا میکنند که شستن و پختن و تمیز کردنو در نهایت بچه داری در مقابل کارای جانفرسایی که اونا بیرون از خونه انجام میدن چیزی نیست . یادداشتهای مردی که زنش به...
-
دلم
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1387 22:44
همه ما آدما یه دل مجازی داریم که تو تمام وجودمون جا داره دلی که عاشق میشه ُ دلی که غمگین میشه ُ دلی که خوحشال میشه و....... ولی هنوز هیچ کس نفهمیده چرا وقتی یه قلب تو سینه میتپه این دل که پر از احساسه کجا قرار داره .....به نظر شما کجاست ؟؟؟؟؟؟؟ « دلم » ببین نگات تو قلبم چه آتیشی به پا کرد شعر نازِ تو چشمات اسم منو صدا...
-
طرفداران
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1387 22:36
بازم سلام . اینبار اومدم که بگم من یکی از طرفدرای پرو پا قرص آقای نریمان هستم و خوشحال میشم کسانی که کارای ایشون رو دوست دارن بیانو خودشونو معرفی کنن . همین چند روز پیش بود که برای دیدنشون به کافی شاپ خودشون رفتم اما متاسفانه نتونستم ایشونو ببینم و فقط تونستم دفتر شعرمو بهشون برسونم و حالا منتظرم که ببینم از شعرای من...
-
من ُ تو و رویا
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1387 21:57
« من ، تو و رویا » بیا تکیه کن به شونم من برات عاشق میمونم توی دل تنگی و غربت واسه تو همدم می مونم بگو از حرفِ تو قلبت من اونا رو خوب میدونم تو ترانه هام واسه تو شعر آزادی میخونم بذا دستاتو تو دستم منم از عشق تو مستم می خوام از آینه ی چشمات ببینم که با تو هستم نگو از طلوع خورشید دل من فقط تو رو دید نور چشمای قشنگت...
-
اولین سلام
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1387 21:50
سلام دوستای خوبم . من پرنیان هستم و ساکن یکی از قشنگترین شهرهای شمالی یعنی لاهیجان هستم . تا چند روز دیگه وارد ۲۴ سالگی میشم . بزرگترین دل مشغولیم نوشتن شعر و موسیقی هستش . تصمیم دارم که برای شروع شعرای خودمو تو وبلاگ بگذارم دوست دارم با نظراتتون کمکم کنید . لازمه که بگم تمام شعرایی که از خودم تو این وبلاگ گذاشته میشه...